یادداشت های یک روانی


   اگر خفه ام کنند سازش نخواهم کرد و حقیقت را قربانی مصلحت نمی کنم.
موضوعات مطالب
نويسندگان وبلاگ
آمار و امكانات
»تعداد بازديدها:

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 67
بازدید هفته : 115
بازدید ماه : 112
بازدید کل : 85486
تعداد مطالب : 91
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1

کارشناسی ارشد جنگلداری ایران

طراح قالب

Template By: LoxBlog.Com

درباره وبلاگ

خوش آمدید
لينك دوستان
» قالب وبلاگ

» فال حافظ

» قالب های نازترین

» جوک و اس ام اس

» جدید ترین سایت عکس

» زیباترین سایت ایرانی

» نازترین عکسهای ایرانی

» بهترین سرویس وبلاگ دهی

کارشناسی ارشد جنگلداری ایران
تازیخ ایرانی
شاخه گل
گل وگیاه زینتی
بقا درطبیعت
آینده روشن است اگه بخوای
عروج از کویر
گیاهان دارویی
یادداشت های یک خبرنگار
انجمن علمی
مجلات موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع
موسیقی قدیم
پوستر
پاتوق دوستدارن شریعتی
سکه
هنر قدیم
گفتگوهای تنهایی
وبلاگ خبری شریعتی
عکس
سایت چوپی فتاح
سایت رسمی استاد شوان پرور
سایت رسمی ناصررزازی
قدیمی ها
سایت طرفداران شهید شریعتی
دانلود کتاب
در هم ستان
دانلود آثار شریعتی
عاشقان شریعتی
خانه شریعتی
گلد شاپ
سینمای جهان
لینکدونی
دختر کورش
##دانلود كده آچار فرانسه##
۩۞۩ mazi-music ۩۞۩
غمه عشق
چشم انتظار
mahtab
دکتر شریعتی
کردو
سازمان ملل
شفق نیوز (کردی)
all u need
ایلام آسو
ایران هیدرولوژی
سنگ صبور
ترین ها
دىکشنری جنگلداری
كتاب‌هاي تاريخي،ناياب،قديمي
جنگلداری شهرکرد
درختان و درختچه های ایران
مهندسی منابع طبیعی
گیاهنامه
GIS
سنجش از دور
محیط زیست ایلام
اقتصاد ومدیریت منابع طبیعی
شب ایرانی
جام نیوز
شجریانی ها
گرافیک
آموزش عکاسی
دوربین دیجیتال
پیش بینی آب و هوای ملکشاهی
پیش بینی آب و هوای ملکشاهی
آپدیت نود32
آپدیت نود32
یادداشت های یک شورشی
کلیپ دونی
موسیقی ما
دانلود
رسانه های قبل از انقلاب
عکس مجلات قدیم
آموزش تصویری زبان
آموزش زبان آمریکایی
جنگل خارجی
جنگل 88
دکتر مهدوی (انجیلی)
تخصصی جنگل
تصاویر درختان
دکتر محمدی لیمانی
دکتر طاهری
آوای جنگل
دکترتازه
منابع طبیعی ایلام
سایت آموزش زبان وادبیات کردی
شبکه کشاورزی ومنابع طبیعی ایران
مجله سینمایی
انجمن جنگلبانی ایران
جنگل های شمال
درخت و درختچه ها
کشاورز جوان
سازمان هواشناسی کل کشور
وب نوشته های کردی
فرهنگستان زبان و ادب پارسی
بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان
پایگاه انتشارات دانشگاه تهران
علوم جنگل
وب سایت دکتر شریعتی
تاریخ نما
روزنامک
سایت کامل کردی
فتوفونیا
وبلاگ مونا برزوئی
استاد شهرام ناظری
سایت رسمی استاد شجریان
وب سایت عبدلجبار کاکایی
وب سایت رسمی دکتر شریعتی
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان یادداشت های یک روانی و آدرس ravani67.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشيو مطالب
پيوند هاي روزانه
» نمی توانند شریعتی را زیر پا له کنند ...

نمی‌توانند شریعتی را زیر پا له کنند نمی‌توانند شریعتی را زیر پا له کنند

یادداشتی از امیر محبیان.

 

 

امیر محبیان

 

شریعتی که بود و چه کرد؟
برای نسلی چون ما که حصارباورهای سنتی را شکسته بودیم ودر برابر خود دهها گزینه متفاوت و بلکه متضاد برای پیروی داشتیم؛شریعتی معبری عقلانی و انقلابی بسوی اسلام بود.فراموش نکنیم انقلاب، نسل ما را در برابر هر باید غیر عقلانی عاصی کرده بود و در گزینش میان اسلام و مارکسیسم ،دیگر سنت های عرفی و توصیه های کهنه واستدلال های مبتنی بر بایدهای از موضع بالا پاسخگو نبود.در همین زمان شریعتی با تمام شور و شوق کویریاتش که احساس ما را سیراب می کرد و استدلال هایش، اسلام را برای ما اندیشه روز می دانست و نه واقعه ای تاریخی، سررسید و برای همه عمر ما را با ریسمان عقل به اسلام متصل ساخت و من را یک عمر مدیون خود نمود. برای نسل ما شریعتی مظهر یک جامعه شناس معمولی که تئوری های غربی یا ضد غربی را بخوردمان می داد ؛نبود؛برای ما شریعتی نشانه ای بود که خدا در حیاتی ترین لحظه انتخاب در برابرمان قرار داد.طبیعی است شریعتی نیز چون هر انسان دیگری دارای خطا و اشتباه است.هر که گوید جمله حق است احمقی است/هر که گوید جمله باطل او شقی است. اما شریعتی حصارهای تنگ اندیشه را در هم شکست بعضی ها از آن به حصار تنگی دیگر گریختند و بعضی آزاد اندیشیدن وآزادمرد بودن را فراگرفتند.نتیجه عمل م، شریعتی را محکوم نمی کند.شریعتی در آن زمان بهترین پاسخ ونه لزوما درسترین پاسخ به نسل در انتخاب ما بود.

بررسی گفتمان شریعتی
شریعتی کوشید از حصار سنت های خشک فکری جامعه یا بافته های به ظاهر مقبول تاریخ گریخته و به ریشه ها بازگردد.او دریافت که آب در سرچشمه سالم و زلال و پاک است.دریافت عرف اجتماعی قالب های نشآت گرفته ازمنافع و تحجر و قدرت که در مثلث معروف شریعتی تیغ و طلا و تسبیح نمایش یافته بود؛جریان اصیل اسلام و تشیع را کوشیده است به مردابی تبدیل کند که بجای آزادمردان علی گونه از آن یا ساده لوحان اشعری مانند یا مکاران معاویه رفتار پدید آیند. دیدگاه شریعتی بازگشتی است به پاکی های نخستین نه از موضع سلفی گونه بلکه بازگشت به خلق پاک و والای محمد(ص) ؛عدالت بی گذشت علی(ع)،راستگویی ابوذر؛پیام الهی خون حسین(ع) پیام رسانی شجاعانه زینب(س) ؛شریعتی به ما نشان داد که یک خانه کوچک یعنی خانه فاطمه (س) می تواند به بزرگی تمام عالم باشد.شریعتی برای ما اثبات کرد که یک مرد ،آن که می داند کیست و برای چه آمده و به کجا می رود ؛ برتر است از بینهایت انسان صفرگونه.

بررسی اقدامات شریعتی: فردی انقلابی و تند یا علمی و متفکر؟
شریعتی انقلابی بود ولی نه چون مارکسیست هایی که انسان را در مسلخ تصویری واهی از آرمان به نیت خیر نابود ساختند.شریعتی تند بود ولی تند شتاب برای شکستن بت های جهل و تحمیق و گسستن حلقه های زنجیره تصلب و تعصب با علم به این که دیگر وقتی نداریم و در این اندک بایدهر روز،چون شب قدر معادل هزار ماه راه برویم تا قرن ها استحمار را جبران کنیم.شریعتی عالم بود ولی نه غرق فرمول ها و نظریه هایی که از آمدن و رفتنشان گرد بر دامن انسان نمی نشیند.شریعتی متفکر بود ولی دردمند.او معصوم نبود؛مطلق نبود ؛از منظر من او اشاره ای بود بسوی آینده؛که باید هر کس با پای عقل و عشق خود رود.آینده ای که جامعه ای تجلی گاه ،آزادی ،عدالت وعرفان را نه در خیال بلکه در واقع خواهیم دید.

نسبت شریعتی با دنیای امروز و مساله دموکراسی
راز جامعه مطلوب شیعه در یک واژه نهفته است؛ امت.
دموکراسی را برای ما تنها راه مطلوب و ممکن نموده اند و زیرکانشان می گویند نه بهترین که کم خطرترین است.همه می دانند که دموکراسی حاکمیت انسان های متوسط است و اندیشه های بزرگ در آن چون سقراط ؛ حلاج یا عین القضات خاموش می شوند.دموکراسی در فقدان حاکمیت حق امری شاید ناگزیر باشد ولی مردم با هر تعدادی نمی توانند حق بسازند فقط اعلام تمایل می کنند وبس.حق از هیچ منشائی جز خدا صادر نمی شود.امت ،جامعه حاکمیت حق توسط امام با رضایت خلق است رضایتی نه از سر ترس یا طمع بلکه از سر آگاهی .

تصویر امروزی از شریعتی
زبان شریعتی ،زبان موثر برای سخن گفتن از اسلام برای جوانانی است که برمی آشوبند.نسل جوان ما باز برآشوبیده است؛براین باورم روزی مجددا در خواهیم یافت که با آنان نیز باید با زبان شریعتی و نه لزوما تکرار همان حرف ها سخن بگوییم. خواهید دید. آنان که شریعتی را برنمی تابند گمان دارند زبانی برای سخن گفتن با نسل نو یافته اند؛اشتباه می کنند.شریعتی دل نسل جوان دوره ما را از درون و بدست خود ما گشود و بدان وارد شد.آن که شریعتی را زیر پا له می کند این امید را دارد که درب دل ها را اگر از درون گشوده نشد با لگد بگشاید؛چه اشتباهی!

منبع : هفته نامه مثلث



نويسنده : وحید میرزایی | تاريخ : دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» پاسخ دکتر شریعتی به برخی از انتقادهایی که به ایشان وارد می کردند :

 

علی خود در پاره ای موارد به بعضی از انتقادات داده است :

uدntitled1 پاسخ شریعتی به برخی از انتقادها | http://shariati.nimeharf.com

(( … و از این همه گفته و نوشته من از اولی که قلم به دست گرفته ام و زبان به سخن گشوده ام ، در عشق به خاندان پیغمبر و ان همه نظریه های علمی و اعتقادی و تاریخی تازه در عظمت علی (ع) و اصالت مکتب علی از این همه گفته و نوشته در نظر آن عده که از روی کتاب و تحقیق و بررسی مستقیم درباره کسی قضاوت نمی کنند و یا اصلا اهل این کار نیستند و نمی توانند بخوانند و بفهمند و فقط آنچه را از پس پرده می گویند و حرف های همان آقای ” می گویند ” را تکرار می کنند هیچ کدام نشانه شیعه بودن من نمی شود ! ))

(( … بنابراین ناچارم از مراد محبوبم ابوذر غفاری که اسلام و تشیعم و آرمانم و دردم و داغم و شعارم را از او گرفته ام تقلید کنم که وقتی در مدینه و شام فریاد برآورد و تندرویهایی کرد که ” هیچ مصلحت نبود ” ! و به جای آنکه به شیوه ” اهل علم و تحقیق و ” بنشیند و خیلی آرام و آهسته آهسته و با ” نزاکت ” و ” بی سر و صدا ” ، ” حقایق ” را برای عده ای از خواص و اهل تحقیق مطرح کند آن هم در لفافه تعبیراتی که ” کسی بو نبرد ” و اشکالاتی هم ایجاد نکند استخوان پای شتری را از کوچه برمی دارد و یکراست به سراغ خلیفه ” رسول الله ” می رود و بر امیر المومنین ! فریاد می زند : ای عثمان فقرا را تو فقیرتر و اغنیا را تو غنی تر کردی و … ))2   

(( … آدمی مثل من در این جامعه برای این که مردم را اگاه کند که چه عقایدی دارد ؟ دین و مذهبش چیست ؟ درباره خدا ، فردا ، پیغمبر ، قرآن ، امام ، علی و عمر ، ابوذر ، عبدالرحمن عوف ، حسین ، یزید ، امام موعود ، دجال ، نیایش ، حج ، امامت ، عدالت و … چه می اندیشد و چه می گوید ؟ تنها وسیله ای که دارد یکی گفتن است یکی نوشتن . اما در محیطی که نه عوامش و نه خواصش هیچ کدام عادت ندارند که نه بشنوند نه بخوانند وی چه کاری می تواند بکند ؟ ))3  

مثلا می گویند : در کتاب اسلام شناسی فصل پایه های اسلام آنجا که از شوری سخن گفته ای مسئله وصایت را روشن مطرح نکرده ای و از حق علی و احقیت او سخن نگفته ای . راست است .

 1. کیهان پنجشنبه 25 اردیبهشت 1359

2. م . آ 22 ص 300

3. همان ص 296

ولی در مقدمه گقته ام که این پایه ها را از فرید وجدی گرفته ام و این درس تاریخ اسلام من است در دانشکده نیم سال اول و نیم سال دوم تمام را به بحث وصایت و مسئله سقیفه و اصل امامت اختصاص داده ام که پلی کپی شده است و همه جاه هست .

گذشته از آن در این فصل که پایه های اعتقادی اسلام را از فرید وجدی نقل می کنم مطرح نکرده ام ولی در همین اسلام شناسی آنجا که سیره پیغمبر را از خود نوشته ام ده ها جا از احقیت علی ، ضعف های خلفا ، باند ابوبکر علیه علی ، و ضرورت وصایت پیغمبر درباره علی و داستان مفصل غدیر و محکومیت اصل بیعت و شوری یا دمکراسی در حکومت ده ها صفحه نوشته ام . گذشته از آن من درباره امامت ، اهل بیت ، عقاید و سرگذشت تاریخی شیعه منتشر شده آن هم با تیراژهای ده هزار و بیست هزار و بیشتر از پنجاه ساعت سخنرانی و بحث و درباره تشیع از من ضبط است و هزارها نوار همه جا پخش است و همه بچه مدرسه ها هم که چشم و گوش دارند و غرض و مرض هم ندارند بیش و کم نظریات مرا درباره شیعه می دانند و همه جا مطرح است …1

در جای دیگر چنین می گوید :2

من از مرز این دو کتاب3 و حتی همه کتب اهل سنت گذشته ام و نه تنها کتب تاریخی شیعه بلکه تفاسیر و کتب حدیث و متن نهج البلاغه را نیز جستجو کرده ام و کوشیده ام تا دور از تعصب های فرقه ای و تقلید و تکرار قضاوت های رایج و قالبی واقعیت تاریخی را آن چنان که روی داده و بوده است پیدا کنم .

و این است که اگر خواننده ای منصف و اگاه به مواردی چون :

علی در احد (ص 183 ) علی در حنین (318) خشم علی (360) ماموریت ویژه علی در ابلاغ برائت (380) ورود علی از یمن و استثنا شدن علی (419) سرنوشت امت پس از پیغمبر (423) امامت و علی (427) باند پنجاه ساله ابوبکر در برابر علی (431) غدیر خم آیه اکمال دین پس از خطبه غدیر (432) کارشکنی در اعزام سپاه اسامه (433) توطئه علیه انجام وصیت پیام ساکت پیغمبر : سر پیغمبر بر سینه علی (446) تنها علی پاسخ می گوید (490) باند ابوبکر (493) ابوذر (495) علی و ابوذر (581)…

فقط در همین کتاب اسلام شناسی نگاهی بیفکند خواهد دید که من تا چه حد از کتب اهل سنت مستقل بوده ام و خواهد دید که تا چه اندازه توانسته ام (( تشیع )) را از زبان و قلم و اسناد معتبر اهل تسنن استخراج کنم و خواهد دید که (( مرگ پیغمبر )) را چرا عنوان فصلی قرار می دهم که از یک سال پیش از مرگ آغاز می شود و چگونه خواسته ام به طور غیر مستقیم و مستقیم (( تصویر علی )) را در (( سیمای پیامبر )) و (( گرایش به علی )) را در همه حالا و رفتار و گفتار و حتی تصمیمات سیاسی و نظامی وی به خصوص در طول یک سال آخر عمرش نشان دهم ؟4

… مجموعه حرفهایی که من در این چند سالی که به سخن درآمده ام با امکانات بسیار اندک گفته ام و مجموعه امکاناتی که من در این جامعه دارم همین است که چند تا دانشجو از من بخواهند برایشان صحبت بکنم و دیگر هیچ !

1. م . آ 22 ص 297

2. همان ص 295

3. مقصود سیره ابن هشام و تاریخ طبری است .

4. همان ص 295

آن هم در هر سالی یک دفعه و ان هم در هر دانشکده ای شاید هر بیست سال یک دفعه ! مسائلی را که مطرح می کنم بدون این که یک پایگاه مدافع داشته باشم به عنوان نماینده آن گروه (( تنها )) و (( آواره )) می گویم از هر دو طرف با توطئه بسیار دقیق و همدستی و نقشه بسیار ماهرانه و با داشتن همه امکانات تبلیغ ، کوبیده و مسخ و تحریف می شود و آن وقت در چنین جایی می بینم گاه به اندازه یک فرد که وقتی در یک روزنامه به او فحش می دهند طبق قانون مطبوعات می تواند اعتراض و انکار کند امکان ندارم!1

در همین مجله نگین می خوانم2 که یک نفر یک کتاب مرا نقد کرده3 ، اول خودش گفته که من به محتویات کتاب کار ندارم چیز تازه ای می شنوم ! مثل این است که بگوید بنده می خواهم یک آدمی را بزنم ولی به محتویات فکر و عقل و احساس و قلب و شعورش کاری ندارم ! پس به چی کار داری ؟! کتاب یعنی محتویاتش به جلدش می خواهی حمله کنی ؟! البته دو تا ایراد گرفته : یکی این که قرتی را در این کتاب با تای دسته دار نوشتی ، در صورتی که جناب آقای جمال زاده در سویس کتابی راجع به لغات عامیانه در توده های مردم در سویس ! نوشته که انجا با تی دو نقطه نوشته . گفتم راست می گویی من املای این کلمه را باید از شما یاد بگیرم ! دیگر این که پل چینتو که نوشته ای در یک کتاب آلمانی خواندم که چینوت است ! به همین دو دلیل . بعد هم شروع کرده به خود من حمله کرده به جای کتاب ! و بعد هم معلوم می شود که کتاب را نخوانده یا نفهمیده . این مهم نیست مهم این است که یک مرتبه می بینم از یک دید خاص هر دو قطبی که ظاهرا هیچ ارتباطی با هم ندارند و همیشه با هم مبارزه می کنند (دین و کفر !) هر دو با هم شروع می کنند به حمله کردن . من ، نه منبر و محراب دارم که در تکیه ها و روضه ها و بازار بتوانم به مردم بگویم آقا ! این اصلا جعل است و جمله من این نیست و معنی حرف من چیز دیگر است و دروغ گفته شده است و نه در میان روشنفکران رسمی مملکت که قالب های مشخص و ارزش های شناخته شده و همچنین وسایل دفاع و تبلیغ دارند چیزی دارم . به طوری که یکی از دانشجویان من در برابر همین مقاله یک مقاله ای نوشته بود و به همین مجله که از مجلات روشنفکر ایران است داده بود گفته بود چاپ نمی کنیم !خوب وقتی تو بتوانی چاپ کنی و ما نتوانیم چاپ کنیم سرنوشت ما معلوم است ! به قول سعدی : گدایی به در خانه صاحب نعمتی رفت …

حملات مختلف که از چپ و راست به علی می شد هرگز نتوانست در روحیه او اثر بگذارد و یا کارش را متوقف سازد . اما حمله هایی که از طرف وابستگان به مذهب به او می شد فوق العاده در روحش اثر نامطلوب می گذاشت و او را متاثر می ساخت به قول خودش : آنها که باید مرا بنوازند می زنند آنها که باید همگام باشند سد راهم می شوند آنها که باید حق شناسی کنند حق کشی می کنند آنها که باید دستم را بفشارند سیلی می زنند انها که باید در برابر دشمن دفاع کنند پیش از دشمن حمله می کنند و آنها که باید در برابر سمپاشی بیگانه ستایشم کنند تقویتم کنند امیدوارم کنند و تبرئه ام کنند سرزنشم می کنند تضعیفم می کنند نومیدم می کنند تا در راه تو از تنها پایگاهی که چشم یاری ای دارم و پاداشی نومید شوم4 .

 1. م . آ 22 ص 311

2. م . آ 31 صص 308و 309

3. منظور کتاب کویر است

4. م . آ 19 صص 5و6

(( – من اصراری ندارم به خودم مارک بزنم ، مارکهای رایج و آلامد . اگر کسی از روی این اصطلاحات رسمی آدم را می شناسد و قضاوت می کند به چه کار من می آید که خودم را برایش معرفی کنم .

آنچه من دارم در همه آثارم بر ان تکیه کرده ام بسیار روشن تر و صریح تر و قاطع تر از آن است که خواننده آنها برایش چنین ابهامی یا سوالی پیش آید . به خصوص که من عقده چنین القاب روشنفکرانه ای را ندارم . مسلمانم و اسلامم اسلام ابوذر و خلاص ! …1

مرد پاک را نیز زندگی و زمان تنها نمی گذارد زندگیش از او دفاع می کند زمان تبرئه اش می کند پلیدان هرگز پاکدامنی را نمی توانند آلود هر چند سنگ ها را بسته و سگ ها را رها کرده باشند ! 2

آری علی چنین شد ، پس از تو نیز آمدند و گفتند و نوشتند … و تو دیگر نبودی تا پاسخ گویی که اگر هم بودی پاسخ نمی دادی و بنا به گفته خودت :

(( از ان دسته از انسان های حقیری نیستم که برای دفاع از خود جوش می زنند )) و زندگی تو با تمام قدرت از تو دفاع کرد و ان مردم که به قول خودت همیشه صمیمی و صادق بودند در آیینه زلال اندیشه و قلب خویش این آشنای هم خون وهم خاک را محک زدند حس کردند و سنجیدند اینک نیازی به تریبونی بلند و بلندگوهای قوی ندارد . وکیل او مردم اند … و چه نیکو وکیلی !

در این کتاب بی آنکه نیازی به هیچ کلام اضافی باشد از بان همان وکیل یاران گوشه هایی از زندگی کوتاه اما پربار او را تصویر کرده ام .

تقدیم به عزیزترین عزیزانش : مردم وطنش !

 1. م . آ 33 جلد دوم ص 1058

2. م . آ 13 ص 282

 

منابع :

طرحی از یک زندگی، پوران شریعت رضوی – (همسر دکتر علی شریعتی)

  •  


نويسنده : وحید میرزایی | تاريخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» آرامگاه دکتر شریعتی

 



نويسنده : وحید میرزایی | تاريخ : چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» درد دل با برادر ...

shariati1 دکتر شریعتی را بهتر بشناسیم(بیوگرافی)

و ناگهان دیدم در کنار فرعون ها و قارون ها که به بردگیمان

می خریدند و به بیگاریمان می کشیدند، دیگرانی نیز به نام

جانشینان پیامبران سرکشیدند، روحانیان رسمی.

 

ای آزادی من از ستم بیزارم ،از بند بیزارم، از زندان بیزارم، از باید بیزارم، از هر چه و هر که تو را در بند می کشد بیزارم.ای آزادی کاش با تو زندگی می کردم، با تو جان می دادم، کاش در تو می دمیدم، در تو دم می زدم، در تو می خفتم، بیدار می شدم، می نوشتم، می گفتم، حس می کردم، بودم.

ای آزادی، مرغک پرشکسته زیبای من، کاش می توانستم تو را از چنگ سازندگان شب و تاریکی و سرما،سازندگان دیوارها و مرزها و زندانها و قلعه ها رهایت کنم،کاش قفست را می شکستم و در هوای پاک بی ابر بی غبار بامدادی پروازت می دادم اما …

 

نکند ما نیز فقیر باشیم.....!!

فقر  همه جا سرمیکشد ...

آدم گرسنه فقیر است،

 آدم عریان فقیر است،

آدم خسیس هم که شمش های طلا 

 را پنهان میکند  فقیر است،

 آدم بی پول  فقیر است،

 آدم بی غذا  فقیر است،

 آدم کج ذهن هم فقیر است،

 آدم بی مطالعه که روی کتابهایش 

 گرد و خاک نشسته هم فقیر است،

 جامعه بی روزنامه  فقیر است،

 جامعه ای که بر روی کتیبه سه هزار ساله اش 

 یادگاری نوشته اند فقیر است،

 آدم بی فرهنگ که پوست موز خود را

 از پنجره اتومبیل به خیابان پرت می کند هم فقیر است،

 فقر ،  همه جا سر میکشد ...

 آدمی که شب را بی غذا به صبح می رساند

 فقیر است و همسایه او فقیرتر،

آدمی که روز را بی اندیشه سر می کند فقیر است

 و دوست او فقیرتر...

 میخواهم  بگویم ...

 فقر  همه جا سر میکشد ...

 فقر ،تنها گرسنگی نیست ...  

 فقر ، تنها عریانی  هم  نیست ...

 فقر ،  گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان میکند ...

 فقر ، چیزی را  " نداشتن " است ،

 ولی  ، آن چیز تنها پول نیست ...

 طلا و غذا نیست  ...

فقر ،ذهن ها را مبتلا میکند ... 

هرگز از دوباره جان گرفتن ابلیس بی جان شده،غافل مباش!

که انقلاب،پس از پیروزی نیز،همواره در خطر انهدام است ،در خطر ضد انقلاب است؛

 مارهای سرکوفته،در گرمای فتح و غفلت جشن و غرور قدرت، باز سر بر می دارند،رنگ

عوض می کنند،

 نقاب دوست می زنند ، از درون منفجر می کنند،غاصب همه ی دست آوردهای انقلاب می شوند

و میراث خوار مجاهدان و تعزیه خوان شهیدان !

 پیروزی تو را به آسودگی نکشاند .

 زمام منی را به دست گرفتی، سلاح را از دست مگذار،

 که ابلیس را اگر از در برانی ، از پنجره باز میگردد،

 در بیرون بکوبی،

 در درون سر برمی دارد ،

 در جنگ ناتوان کنی ،

 در صلح توان می یابد ،

 در منی نابود کنی در من نابودت میکند،…

 و چه می گویم ؟ وسواس هزار نقاب دارد ،

 در جامعه ی سیاه کفرعریانش کنی ،

 ردای سبز دین بر تن می کند،

 در چهره ی شرک رسوایش کنی ،

 نقاب توحید بر چهره می زند،

  بتخانه را بر سرش ویران کنی ،

 در محراب خانه می کند!!!!

 در بدر خونش را بریزی ،

 درکربلا انتقام می گیرد ،

 در خندق مدینه شمشیر بخورد ،

 در مسجد کوفه پاسخ می گوید،

 در احد ،بت حبل را از دستش بگیری ،

 در صفین ،

 قرآن ِ اللّه را بر سر دست می گیرد!!! 

ما اکنون، به ظاهر برای کسی بیگاری نمی کنیم، آزاد شده ایم،

 بردگی برافتاده است !!

 اما به بردگی یی بدتر از سرنوشت تو محکوم شده ایم.

  اندیشه ما را برده کرده اند. دلمان را به بند کشیده اند و اراده مان را تسلیم کرده اند،

 و ما را به عبودیتی آزادگونه پرورده اند و با قدرت علم، جامعه شناسی، فرهنگ، هنر، آزادیهای جنسی، آزادی مصرف و عشق به برخورداری و فرد پرستی، از درون و از دل ما، ایمان به هدف، مسئولیت انسانی و اعتقاد به مکتب او را پاک برده اند.

و اکنون برادر، ما در برابر این نظام های حاکم، کوزه های خالی زیبایی شده ایم که هر چه می سازند، می بلعیم !!!
 



نويسنده : وحید میرزایی | تاريخ : چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» دانلود رایگان کتاب شهادت دکتر شریعتی

در این پست کتاب شهادت دکتر شریعتی را برای دانلود گذاشتم امیدوارم مورد استفاده قرار بگیرد .

جهت دانلود با لینک مستقیم بر روی عکس کلیک کنید .



نويسنده : وحید میرزایی | تاريخ : چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» دختری که دکتر شریعتی را پیر کرد !!!

گر چه دکتر علی شریعتی خود بارها توسط ساواک بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفته بود، بسیاری از جوانان انقلابی در دهه ۵۰ نیز به خاطر پخش کتاب های او به زندان افتادند.

«بازتاب» همزمان با سی و پنجمین سالگرد درگذشت شریعتی، برای اولین بار خاطره یکی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب و هم بندان دکتر شریعتی درباره او را منتشر می کند.

وی در خاطره ای از وی می گوید: در حسینیه ارشاد شنونده سخنانش بودم. در اوایل مهرماه ۱۳۵۲ دستگیر شدم. مرا به زندان کمیته مشترک شهربانی و ساواک بردند. زندان کمیته مشترک(موزه عبرت کنونی)، ساختمان کوچکی بود که از آن برای بازجویی های اولیه استفاده می کردند. این ساختمان از چندین سلول انفرادی تنگ و تاریک تشکیل شده بود و صدای بازجوها و آزار و شکنجه دیگر زندانیان به آسانی شنیده می شد.

از جمله زندانیان، دختر دانشجویی بود که در سلول روبرویی بازجویی می شد و لابلای آن بازجویی، کلمات و جملاتی درباره کتاب های شریعتی از وی می شنیدم.

نزدیک غروب؛ باز و بسته شدن در سلول کناری خبر از ورود زندانی جدیدی داد. از گفت و گوی ماموران ساواک فهمیدم همسایه تازه وارد کسی نیست جز دکتر شریعتی! هیجان زده به انتهای سلول رفتم و به علامت رمز به دیوار سلول دکتر کوبیدم.

در همین احوال صدای شکنجه گر ساواک به گوش رسید که به دختر تشر می زد: شریعتی تو را به این روز انداخته، اگر از شریعتی ابراز بیزاری کنی، آزادت می کنم، باید به شریعتی فحش بدهی. دختر که از حضور دکتر در زندان بی خبر بود، محجوبانه می گفت: من فحش بلد نیستم.

ماکت شریعتی در موزه عبرت

228327 731 دختری که شریعتی را پیر کرد !

از کنار میله های سلول نگاه کردم، شریعتی که ظاهرا او نیز صدا را شنیده بود، با یک دست میله های سلول را می فشرد و با دست دیگرش به میله ها می کوفت و خطاب به دختر فریاد می کشید: دخترم، دخترم، شریعتی منم! به من فحش بده!

 

دختر که تازه به حضور دکتر پی برده بود، صدایش را از حد معمول بلند تر کرد و گفت: دکتر، دکتر! قربان قلمت، قربان هدفت! اما آتش سیگار شکنجه گر بیش از این به او امان نداد و در صورت دختر فرو نشست. شکنجه های مداوم و ناله های پی در پی دختر فضای روانی زندان را دگرگون کرده و همه را بی تاب کرده بود! حتی صدای بلند نفس نفس زدن دکتر و آه کشیدنش را می شنیدم. صدای ناله های دختر معصوم پس از نیمه شب رو به خاموشی نهاد، اما این رنج و شکنجه تا سپیده دم ادامه داشت.

صبح در سلولم را باز کردند و دست هایم را از پشت به هم بستند. آن گاه مرا به محوطه زندان آورده و در کنار در زندان نشاندند. یک لحظه چشمم به چهره شریعتی افتاد. او را نیز از سلولش بیرون آورده بودند. آن چه می دیدم باورم نمی شد. چشم هایم را به زانویم مالیدم و دوباره با شگفتی نگاه کردم: تعدادی از موهای دکتر سفید شده بود.



نويسنده : وحید میرزایی | تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» داخل مقبره دکتر علی شریعتی/زینبیه دمشق



نويسنده : وحید میرزایی | تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» به مناسبت سالگرد شهادت شهید شاهد دکتر شریعتی

مقاله نقش شهید شریعتی در انقلاب ایران از مهندس بازرگان  که در تیرماه سال 1365 تحریر فرمودند.

پیشنهاد می کنم برای درک نقش دکتر شریعتی در انقلاب ایران ودلایل و چگونگی رخداد انقلاب ایران به ادامه مطلب بروید ...


ادامه مطلب ...
نويسنده : وحید میرزایی | تاريخ : یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» امام خمینی کی بود ؟؟؟؟

سیّد روح‌الله مصطفوی موسوی خمینی (۱ مهر۱۲۸۱۱۳ خرداد۱۳۶۸)

پرونده:Portrait of Imam Khomeini.jpg

فقیه، مرجع تقلیدشیعه، نویسنده، شاعر و اولین رهبرایران در نظام جمهوری اسلامی بود که انقلاب ۱۳۵۷ ایران را رهبری کرد و در پی به نتیجه رسیدن آن، نظام جمهوری اسلامی ایران را بنیان گذارد و تا پایان عمرش رهبر ایران ماند. وی یکی از نظریه‎پردازان ولایت فقیه به شمار می‌رود. از او بیش از چهل کتاب در زمینه‌های اخلاق، فقه، عرفان، فلسفه، حدیث، شعر و تفسیر به جای مانده که بیشتر آن‌ها را پیش از انقلاب ایران نگاشته‌است. در زمان حکومت محمدرضا پهلوی، یک بار به دلیل سخنرانی خطاب به شاه در عاشورای سال ۱۳۴۲، ۱۰ ماه زندانی و بار دیگر به دلیل سخنرانی علیه قانون کاپیتولاسیون در سال ۱۳۴۳، ۱۵ سال تبعید گردید. او نزدیک به یک سال در ترکیه، سپس عراق و در پایان برای چندماه در فرانسه دوران تبعیدش را گذراند. وی در دوران تبعید پیگیر اوضاع سیاسی ایران بود و با ارسال پیام و اعلامیه از دور، اسلام گرایان و مخالفان نظام شاهنشاهی را رهبری می‌کرد و در این دوران به تدوین نظریه ولایت فقیه پرداخت. تا پس از اینکه محمدرضا پهلوی ایران را ترک کرده بود در ۱۲ بهمن۱۳۵۷ روانه ایران شد و در ۲۲ بهمن انقلاب به رهبری او به پیروزی رسید طرف‌دارانش از او با عنوان «امام خمینی» یاد می‌کنند.

او پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، پوشش حجاب اسلامی را برای بانوان اجباری کرد؛ صدها نفر از وابستگان حکومت شاهنشاهی ایران را اعدام نمود. به فرمان او و با هدف تصفیه دانشگاه‌ها از «اساتید و دانشجویان ضدانقلاب» که به «انقلاب فرهنگی» مشهور شد، بسیاری از دانشجویان و استادان چپ، لیبرال و بهایی از دانشگاه‌ها اخراج شدند.او بسیاری از متحدان پیشین خود را سرکوب یا اعدام نمود. در تابستان سال ۱۳۶۷ بیش از ۳،۰۰۰ نفر از زندانیان سیاسی به «حکم حکومتی» او در زندان‌ها اعدام شدند.

 

برای دانستن بیشتر لطفا به ادامه مطلب بروید ...


ادامه مطلب ...
نويسنده : وحید میرزایی | تاريخ : یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» خداوندا ، اهورا مزدا ، ای بزرگ آفریننده این سرزمین بزرگ، سرزمینم ومردمم را از دروغ و دروغگویی به دور
روزی بزرگان ایرانی وموبدان زرتشتی از کوروش بزرگ خواستند که برای ایران زمین نیایش کند و ایشان اینگونه فرمود :
خداوندا ، اهورا مزدا ، ای بزرگ آفریننده این سرزمین بزرگ، سرزمینم ومردمم را از دروغ و دروغگویی به دور بدار…!
پس از اتمام نیایش عده ای در فکر فرو رفتند و از شاه ایران پرسیدند که چرا این گونه نیایش نمودید؟!
فرمودند : چه باید می گفتم؟
یکی گفت : برای خشکسالی نیایش مینمودید !
کوروش بزرگ فرمودند: برای جلو گیری از خشکسالی انبارهای آذوقه وغلات می سازیم…
دیگری اینگونه گفت : برای جلوگیری از هجوم بیگانگان نیایش می کردید !
پاسخ شنید : قوای نظامی را قوی میسازیم واز مرزها دفاع می کنیم…
عده ای دیگر گفتند : برای جلوگیری از سیلهای خروشان نیایش می کردید !
پاسخ دادند : نیرو بسیج میکنیم وسدهایی برای جلوگیری از هجوم سیل می سازیم…
وهمینگونه پرسیدند وبه همین ترتیب پاسخ شنیدند…
تا این که یکی پرسید : شاهنشاها ! منظور شما از این گونه نیایش چه بود؟!
کوروش تبسمی نمود واین گونه پاسخ داد :
من برای هر پرسش شما ، پاسخی قانع کننده آوردم ولی اگر روزی یکی از شما نزد من آید و دروغی گوید که به ضرر سرزمینم باشد من چگونه از آن باخبرگردم واقدام نمایم؟!
پس بیاییم از کسانی شویم که به راست گویی روی آورند ودروغ را از سرزمینمان دور سازیم که هر عمل زشتی صورت گیرد ، اولین دلیل آن دروغ است


نويسنده : وحید میرزایی | تاريخ : شنبه 6 خرداد 1391برچسب:, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» عناوين آخرين مطالب